چیزی داریم به اسم عزت نفس ، حتی شده اگر همه ی داراییتان را بدهید ، عزت نفستان را راحت از دست ندهید . (اصلا حرفم مصارف سیاسی هم ندارد ، چون به نظرم عزت نفس در مقیاس میکروسکوپیک با ماکروسکوپیک که عزت نفس یک جامعه باشد تفاوت هایی دارد)

میرداماد - رحمه الله علیه - نامه ای مینویسد به یکی از کسانی که بر او اشکال بیخود گرفته بود . نامه اینگونه شروع میشود : رحم الله امرأ عرف قدره و لم یبعد طوره . نهایت مرتبه بی حیایی است که برخی نفوس معطله و هویات هیولانیه در برابر عقول مقدسه و جواهر قادسه به لاف و گزاف و دعوی بی معنی برخیزند . 

بیشتر روی سخنم با قسمت اول حرف است ، رحم الله امرا عرف قدره و چون عرف قدره، لم یبعد طوره . به زعم من ، هر شخصی فارغ از عارضیاتش به خودی خود با ارزش است . این عارضیات به جز تقوی که میماند ، همه فانی اند . و دلبستگی و افتخار به چیزهای فانی اوج حماقت و ادنی مرتبه سفاهت است فلذا هیچ کسی ، تاکید میکنم  هیچ کسی حق ندارد شما را خوار کند یا طوری رفتار کند که این حس در شما به وجود بیاید که از حد سویه در رفتار دو طرفه پایین آمده اید . امام رئوف در حدیثی ویژگی های مومن را برمیشمرند . در آخرین ویژگی میفرمایند : کسی را نمی بیند مگر اینکه میگوید از من بهتر است . خود این بیان میکند که تقوی مانع از فخر فروشی میشود و اصلا ایمان با چنین رفتاری جمع نمیشود . پس اصلا آنچه بیشتر به آن سفارش شده است ، خود پایین آوردن است نه بالا بردن . نکته ی لطیفی در این میان هست ، آن هم اینکه کسی حق ندارد شما را پایین آورد اما خودتان بهتر است که خود را پایین آورید . مثلا تواضع در مقابل استاد یا در مقابل والدین شاید ازین جنس باشند اما کماکان تاکید میکنم ، در مقابل کسی تواضع نکنید که سوار تواضع شما شده و از آن سو استفاده میکند . 

نمیدانم کدام احمقی حرف از غرور مزخرفی در رابطه های عادی زده است که دود این حرف مهمل هنوز در چشم مردم میرود . 

شک ندارم که بعضی از مردم مترصد فرصتی اند تا سوار شما شوند اما با عینک بدبینی به همه ی مردم نگاه کردن ، بدون هیچ فیلتری همانقدر ابلهانه است که تکبر در مقابل استاد . انسان باید مخاطبش را بشناسد و با توجه به آن در رفتارش یکی از سه حالت زیر را داشته باشد . یا تواضع کند ؛ حالا به هر دلیلی ، چه احساس میکند طرف مقابل حقی بر گردنش دارد یا تقوایش مثلا بیشتر است یا حتی علمش . اگر هیچ کدام ازین حالت ها و حالات مشابه نبود باید خود را در جایگاهی مساوی قرار دهد و این جایگاه را حفظ کند یا اگر شرایط عوض شد تواضع کند . به زعم من تنها و فقط تنها در صورتی انسان مجوز این را دارد که خود را بالا بگیرد و با تبختر به طرف مقابلش نگاه کند که احتمال زیادی میدهد که طرف از تواضع یا حتی حد مساوی نگاه داشتن او سوء استفاده میکند و از فرصت ایجاد شده استفاده کرده و خود را بالا میبرد . به نظرم در حالت عادی اصلا ادامه ی رابطه با همچین فردی لزومی ندارد اما در شرایط ناچاری انسان باید تا حدی خودش را بالا بگیرد که به فرد مقابل برسد ، نه ذره ای کمتر و نه ذره ای بیشتر .

تکبر و غروری که بیجا باشد ، در نظر شخص دوم، انسان را حتی اگر در قله های علم و معرفت نیز باشد به پست ترین چاه های حماقت و بی خردی میکشاند . غرور بی مورد نه تنها انسان را بالا نمی برد بلکه هزار مرتبه پایین تر از چیزی که در واقع هست قرارش میدهد و بذر کدورت و دلخوری را میپاشد ، پس بترسم و بترسیم از غرور بیجا .

پی نوشت : در روابط عادی روزمره برای دو انسان که خود را آدم کوچه و خیابان نمیدانند و ملاک های رفتاریشان نیز ، همان ملاک های رفتاری عرف عقلاست ، غرور بینهایت احمقانه است ، فارغ از اینکه جنسیت ها متفاوت باشد، حتی اگر طرفین خود را مذهبی بخوانند . 

 لزوم داشتن چیزی که دخترها احتمالا از آن به غرور یاد میکنند ، بر کسی پوشیده نیست ، اما اگر کسی آنقدر بی شعور است که توانایی تفکیک اشخاص و جایگاهشان را از هم ندارد و انسان بودن افراد را صفتی برای جنسیتشان میگیرد به جای اینکه برعکس باشد ، همان بهتر است که در جهل مرکب بماند تا صبح دولتش بدمد .

#حرصم_درومده

#از_احمق_میگریزم